زندگی چون گل سرخی است . . .

#غنچه از خواب پرید،
و گلی تازه به #دنیا آمد.
#خار خندید و به گل گفت: #سلام
جوابی نشنید.
خار رنجید ولی هیچ نگفت.

ساعتی چند گذشت.
#گل چه زیبا شده بود.
دست بی رحمی‌آمد نزدیک،
گل سراسیمه ز وحشت افسرد.
لیک آن خار،
در آن دست خلید.
گل، از #مرگ رهید.

#صبح فردا که رسید،
خار با #شبنم ی‌ از خواب پرید.
گل صمیمانه به او گفت: سلام.

گل اگر خار نداشت،
#دل اگر #بی_غم بود،
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
#زندگی، #عشق، #اسارت، #قهر، #آشتی هم،
بی‌معنا بود.

زندگی با همه وسعت خویش،
#محفل ساکت #غم خوردن نیست.
حاصلش تن به #قضا دادن و افسردن نیست.
#اضطراب و هوس دیدن و نادیدن نیست.
زندگی جنبش و #جاری شدن است.
زندگی #کوشش و راهی شدن است.

از تماشاگه آغاز #حیات،
تا به جایی که #خدا می‌داند.
زندگی چون #گل_سرخ ی است.
پر از خار و پر از برگ و پر از #عطر لطیف،

یادمان باشد اگر گل چیدیم،
عطر و برگ و گل و خار
همه #همسایه ی دیوار به #دیوار همند. . .

#سهراب_سپهری

؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی
#سرای_فارسی
#آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک
#حکایت #شعر_آیینی
#سپهری #کبوتر
دیدگاه ها (۲)

#كَرَم كنار ِ كريميِّ تو كم آوردهبه پيشگاه تو #دريا ی غم نم ...

و #عمر، شیشه ی عطر است! پس نمی ماند#پرنده تا به ابد در #قفس ...

هان تا سرِ رشتهٔ #خرد گم نکنیخود را ز برای #نیک و #بد گم نکن...

اصلا #رقیه نه، به خدا دختر خودتیک شب میان #کوچه بماند چه میک...

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط